هیچگاه خداوند راضی به غیبت امام عصر ارواحنا فداه نبوده و نیست. و غایب بودن آن حضرت به خاطر مشیّت خداوند است ،نه رضایت او.
ما باید میان مشیّت الهی و رضایت الهی فرق بگذاریم . اگر توجه داشته باشیم که ملاک مشیّت خداوند با ملاک رضایت خداوند فرق می کند، بسیاری از سئوالات اعتقادی حل شده و پاسخ آنها روشن می شود.
همانگونه که می دانیم ، غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه همراه با ادامهٔ ظلم و ستم جهانی و سیطرهٔ کفر بر جهان می باشد و خداوند هیچگاه راضی به ظلم و ستم در سراسر گیتی و تسلط کفار بر جهان نیست؛ زیرا آگاه از همهٔ ستمهایی است که بر مردم مظلوم جهان وارد می شود.
اینها بر اساس رضایت و خشنودی خداوند نیست، بلکه بر اساس مشیت الهی است و مشیت خداوند بستگی به اعمال مردم دارد، و اگر مردم رفتار خود را عوض کنند خداوند هم مشیّت خود را تغییر خواهد داد :
«إنّ الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم».
خداوند آنچه بر قومی وارد می شود تغییر نخواهد داد تا آنها آنچه در نفس هایشان هست تغییر دهند.
برای روشن شدن فرق میان مشیّت و رضایت،مثالی را بیان می کنیم :
اگر پدر و مادری فرزند خود را به بیمارستان برده و او را زیر تیغ جرّاحی قرار دهند هرچند این کار را با اراده و مشیّت خود انجام می دهند ولی هیچگاه از آن راضی و خرسند نیستند. یقیناً آنها دوست دارند که فرزندشان سالم بود و نیازی به بیمارستان و جراحی پیدا نمی کرد.
رضایت خداوند هم در این بوده که همهٔ مردم راه هدایت را می پیمودند و به ظلم و ستم نمودن به یکدیگر نمی پرداختند، ولی متأسفانه بر اثر رفتار شرار ناس و عموم مردم، دوران غیبت رقم خورده و ادامه یافته است . در حالی که خداوند مردم را برای زمان غیبت نیافریده بلکه فرموده است :
إنّا ارسلنا رسلنا بالبیّنات لیقوم الناس بالقسط.
ما رسولان خود را با نشانه های آشکار فرستادیم تا مردم خود به عدالت رفتار نمایند.
متأسفانه مردم برخلاف اراده و رضایت الهی به ظلم و ستم پرداختند و خشنودی خداوند را در نظر نگرفتند و جهان و جهانیان را بر خلاف رضایت الهی به ظلم و ستم گرفتار ساختند.
(برگرفته از پایگاه علمی المنجی)
در نامه امام حسن عسکری (سلام الله علیه) به پدر شیخ صدوق (رضی الله عنهما) آمده است : شیعیان ما دائما در حزن و اندوه هستند تا فرزند من که پیامبر نوید او را داده ظهور کند.
در قرآن نیز آمده است که مومنان با ظهور به شادمانی می رسند: و یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ( آیات ابتدایی سوره روم با توجه به روایات ذیل آن)
البته قضیه بسط شادمانی با ظهور، از این مرحله فراتر است و سراسر گیتی را در بر می گیرد چرا که فرموده اند: به ظهور او (عج) تمامی جنبندگان زمین و آسمان حتی ماهیهای دریا به شادمانی میرسند.
استناد شادمانی به موجوداتی همچون ماهیان، نکته دقیقی دارد. چون شادمانی و اندوه به تعبیر منطقی، ملکه و عدم هستند و لذا نسبت شادمانی به موجودی صحیح است که اندوه در آن راه داشته باشد، با توجه دقیق به این نکته و تقابل بین غیبت و ظهور در تمامی جهات، می توانیم بگوئیم علاوه بر مومنین، تمامی موجودات از غیبت محزون هستند و از همین رو، با ظهور شادمان می شوند.
اهل اندیشه می توانند با دقت در آیه شریفه " ثقلت فی السموات و الارض لا یاتیکم الا بغته" که در باطن به امر شریف ظهور اشاره دارد، به این مطلب دست یابند.
همان طور که قبلا گفتیم، غیبت به معنای قبض، حداقلی بودن و محجوب شدن است نه معدوم شدن مطلق،
به نظر می رسد، غیبت استجابت دعا، یکی از آثار غیبت ولایت الهی در زمین است. با وجود این غیبت، استجابت دعاها فی حد نفسه، (نه به خاطر مشروع نبودن دعا، به مصلحت شخصی نبودن دعا و دیگر موانعی که برای استجابت ذکر کرده اند) حداقلی می شود.
این مطلب در زمان غیبت، نیاز به استدلال ندارد و مشهود است که بسیاری دعاها با وجود اصرار فراوان، مشروع بودن و نبودن موانع ظاهری مستجاب نمی شود.
البته منظور ما از استجابت، استجابت عام نیست. استجابت عام، به این معناست که خداوند به هر حال، نسبت به کسی که او را بخواند، نظر دارد و به او توجه می کند، هر چند این توجه و اعتنای الهی، حداقلی باشد.(دقت کنید.) نتیجه این توجه و نظر الهی، لزوما به مقصد رسیدن دعا از نظر دعا کننده نیست، بلکه ممکن است به پاداش در آخرت یا دفع بلا و یا موارد دیگر بینجامد که غرض داعی را بالذات تامین نمی کند. تامین غرض داعی را استجابت خاص یعنی به نتیجه رسیدن دعا با توجه به هدف دعاکننده می نامیم.
استجابت خاص در زمان غیبت، حداقلی است و برای مدلل کردن آن، وجوه زیر کافی است:
الف) غیبت رحمت الهی که ملازم با غیبت امام است و در فصل غیبت رحمت به آن اشاره کردیم.
طبیعی است که استجابت دعا، با وجود فراگیری غضب الهی و گسترش آن، در قبض باشد، زیرا ارتباط واضحی بین رحمت و استجابت دعا وجود دارد.
ب) غیبت جهت وجه اللهی امام: وجه الله، دو کارکرد دارد: یکی این که توجه بندگان به خداوند از طریق او صورت می پذیرد و دیگر این که عنایت الهی به بندگان نیز از همین مجرا تحقق می یابد. غیبت وجه الله، یعنی حداقلی بودن توجه از هر دو طرف. این وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء؟ (دعای ندبه)
ج) غیبت توحید و گسترش شرک: آنچه در عالم منشا اثر است، جز خداوند متعال نیست و سببیت همه اسباب دیگر وابسته به اثر اسماء الهی است. حال اگر برطرف شدن نیازهای بشر با توسل به اسماء الهی صورت گیرد، طبیعتا تجلی توحید در این توسل ظاهرتر است به خلاف آن جا که انسان بیشتر به اسباب تکیه می کند و با حجاب و واسطه این اسباب، اسماء الهی را که منشا اصلی اثر هستند، نمی بیند. دعا، توسل به اسماء الهی برای حل نیازها و مشکلات است که توحید در آن به وضوح متجلیست و گسترش شرک (منظور شرک در مقام پرستش نیست بلکه معنای وسیع آن مراد است که حسب روایات شامل اعتقاد خلاف حق نیز می شود - دقت کنید-) و غیبت توحید، که همان غیبت اسماء الهی است، با غیبت استجابت دعا همراه می شود.