دو نوع غیبت برای امام زمان علیهالسلام فرض میشود. یک غیبت که همه ما معنای آن غیبت را میفهمیم این است که جسم امام زمان علیهالسلام از ما غایب است و ما نمیتوانیم امام علیهالسلام را در عصر غیبت ببینیم و یا اگر ببینیم هم به طور متعارف حضرت را نمیشناسیم، کمااینکه در روایات هست که در بین شما زندگی میکنند، رفت و آمد میکنند، ولی شما نمیتوانید او را بشناسید، مگر اینکه کسی اهل سرّ و خلوت باشد؛ این حسابش جداست. این یک معنای غیبت است که همه ما با این معنا آشنا هستیم....
یک معنای دیگر هم برای ظهور و غیبت داریم. آن معنای غیبت این است که یک جریان ظلمت آمد پردهای انداخت روی نور خورشید و این نور پشت ابر رفت. آن ابر ظلمانی چه بود؟ آن ابر ظلمانی خلافت اولیای طاغوت و دشمنان ائمه و حضرت بود. آمدند یک خیمهای زدند، لذا قرآن وقتی از آنها صحبت میکند میفرماید "ظلمات"؛ آنها مثل یک ظلمات در ته یک دریای عمیق مواج است که ابر بر فراز آن است. "أو کظلمات فی بحر لجی یغشاه موج، من فوقه موج، من فوقه سحاب، ظلمات بعضها فوق بعض" ظلمات متراکم است؛ ما الآن در چنین دورهای به سر میبریم، دوران تاریکی است. کمکم إنشاءالله به فجر ظهور نزدیک میشویم. دیدید صبح که میخواهد بدمد اول سپیده میآید آرامآرام هوا روشن میشود؟ الحمدلله داریم کمکم به صبح ظهور نزدیک میشویم. ولی واقعاً دوران شب است. باید خورشید ولایت امیرالمؤمنین تجلی میکرد و اگر تجلی میکرد حجابها از جلوی چشم همگان برداشته میشد. چرا مؤمن باید ملکوت عالم را نبیند؟ چرا مؤمن عالم ملائکه را نباید ببیند؟ چرا مؤمن نباید پشت پرده را ببیند؟ این یک حجاب است. این حجاب حتی اجازه نمیدهد مؤمن عوالم خودش و عوالم دیگر را ببیند؛
در ما یک عوالمی است، در اول کتب اخلاق بزرگان اخلاق مثل مرحوم نراقی میگویند: "کسی که نفس خودش را شناخت راه برای وی باز میشود" منتهی چه کسی است که نفس خودش را بشناسد؟ ما خودمان را در حد خوردن و خوابیدن و پوشیدن و غرائزمان می شناسیم، ما این هستیم! چرا ما عوالم خود را نمیبینیم؟ بخاطر اینکه ما در یک فضای تاریک هستیم، بین ما و آن نور خورشیدی که باید بتابد و درون ما را روشن کند، حجاب است. این میشود حجاب غیبت. پس ببینید یک غیبت دیگری داریم که حقیقت ولایت، حقیقت شمس هستی و حقیقت نبوت در پرده رفته است؛ ما در تاریکی هستیم.
.
ببینید تا وقتی ظهور پیدا
نکردند همهاش حرف و حدیث است، مثل آدمی که در شب به دنیا آمده است، این شب هم
روز نشده است و هفتاد سال است که همیشه شب بوده است. به او میگویند یک روزی
است، خورشیدی است، نمیتواند درست بفهمد که خورشید و روز یعنی چه! یک شمعی به او
نشان میدهید میگویید شمع را میبینی؟ فضا نورانی میشود حالا یک خورشید عظیمی
صبح طلوع میکند؛ نمیفهمد! تا حقیقت ولایت در قلبمان ظهور پیدا نکند طعم توحید را
نمیچشیم، مطمئن باشید راه خدا را نمیفهمیم.